به جماعت بزرگی از گروه های قومیای گوناگون که در منطقههایی به نام بلوچستان و بلوچ نشین در پاکستان و در ایران و بخشهای مجاور آنها در ولایت نیمروز و ولایات همجوار آن در افغانستان و نیز در نواحی دیگر این سر زمینها و جاهایی مانند ترکمنستان امارات مُتّحد? عربی ، عُمّان و در هندوستان زندگی میکنند گفته میشود. نام بلوچ در کتاب جغرافیای شهرستانهای ایران که به زبان پهلوی نوشته شده و احتمالاً در سد? دوم هجری قمری (سد? هشتم میلادی) گرد آوری گردیده است ، از هفت ناحیه با فرمان روایی جداگانه نام بُرده شده که یکی از آنها «بلوچ» نام داشته است (رجوع شود به ایرانشهر مارکوارت). ابن حوقل جغرافیا نویس سد? چهارم هجری نیز از هفت طایفه یاد میکند که در کوه قُفص (یعنی کُوچ) میزیستند و از مالداران چادر نشین بودند و هر یک رئیسی داشتند. کلم? بلوچ کوه نشین چند بار در شاه نام? فردوسی و نیز به صورت مُعَرّب آن « بَلُوص» در کتابهای جغرافیایی قرن چهارم به بعد و بیشتر در کنار نام کوچ یا کُوفچ و یا قُفص در مُعَرفی دو گروه قومی آریایی مستقر در کوهستان قُفص کرمان به کار رفته است. ریش? کلم? بلوچ و معنی آن دقیقاً معلوم نیست و دربار? آن آراء گوناگونی ابراز شده است. اگرچه پیش از دور? تیموریان هم در اثر جنگها و ناملایمات زندگی بلوچها از مسکن اصلیشان ، مهاجرتها به سوی شرق و شمال منطق? بلوچ نشین انجام دادهاند ، اما بیشتر این مهاجرتها بعد از فرو پاشی دور? تیموریان هرات 912 هجری (1507م) بوده است. چنانچه گروه های مختلف بلوچها در زمان صفویان و شیبانیان ازبک به طرف شمال شرق یعنی هرات ، میمنه ، مرو ، اندخوی ، سرپُل ، بلخ و بدخشان و حتی بخارا هجرت نمودهاند. به این حساب در قرن دهم هجری یعنی پنج صد سال پیش از امروز بلوچها در سرپل ، اندخوی ، میمنه ، بلخ ، قندز، تالقان و بدخشان زیسته و سران قبایل ، خان و ارباب از خود داشتهاند و حَتّی مدتی حاکم سرپل و اندخوی سران بلوچ بودهاند. در کتاب شرف نام? شاهی که به عبدالله نامه نیز معروف است و در بار? اقوام مختلف این مناطق مطالبی دارد ، دربار? بلوچها و سرکردگانشان ، این مطالب خوانده میشود : در ماه ذی قعد? سال 990 هجری که عبدالله خان ازبک در حوالی چهار جوی ترکمنستان امروزی خیمه زد ، از جانب هرات پسر ابوالقاسم بلوچ آمده ، هدایایی که داشت پیشکش عبدالله خان کرد و اظهار اطاعت نموده ، به مَوقِفِ عرض رسانید که پدرم میگوید که مطیع و فرمان بردار پادشاهم ، اگر در سای? عاطفه خویش فقیر را جای دهند ، من با جمیع اَیماق و اَحشام که دارم مُتوجّه پای بوس خُدّام فلک اِحتشام شده سر بر خَطِ چاکری و خدمت گزاری میگذارم. و این ابوالقاسم بلوچ سرداری بُود در غایت تَهَوّر و کینه گذاری ، شجاع و بهادُر. خیل و خِدَم عَبِید و حَشَم فراوان داشت و سرِ اطاعت چنانچه باید ، به هیچ کس نمیگذاشت و پیش از این مُدّتی پیش پیر محمد خان شیبانی عموی عبدالله خان آمده ، امتیاز تمام یافته بُود و رتب? امارت گرفته به حکومت اندخوی ممتاز شده بود.
در سال 990 هجری که در خراسان آشوبی پیدا شد و عَسرت تمام به حال مقیمان خراسان راه یافت و مردم را توان زندگی در آن ولایت نماند ، ابوالقاسم بلوچ به دربار عبدالله جان عریضه یی نگاشته ، احوال خود و قوم خویش را به او نوشت. عبدالله خان پسر او را خلعتهای فاخر و انعامهای وافر بخشیده به مَواعید خوب امیدوار ساخت و اجازت باز گشت داد.
در ماه صَفَر 991 عبدالله خان به خواجه قُل قوش بیگی فرمان داد تا با سایر امرای سرحد از چیچکتو و میمنه به سوی ابوالقاسم بلوچ که پیش از این پسر خویش را فرستاده بود ، تَوجّه نماید و او را به وعده های پادشاهی مُطمئن سازد تا در تحت ضبط آید. بنا بر اِمتثال فرمان عالی ، امیر قوش بیگی با سایر امرای سرحد و سپاه فراوان در اوّل ربیعالاول بس وی او رفتند. در اواسط همین ماه که عبدالله خان در ولایت قَرشِی بود ، خواجم قُلی قوش بیگی با سایر امراء جهت ابوالقاسم بلوچ و توابع او رفته بودند ، او را با جمیع سرداران بلوچ و خیل و خِدم و مواشی و حَشَم گرفته به ولایت میمنه و غَرجستان آورده ، از بین آنها ابوالقاسم را با دو پسر و سلطان اسکندر قبچاق و دین محمد بلوچ و شهباز بلوچ و خواجه دوست بلوچ و اَبُل بلوچ و سلطان مراد قاقچی به دربار عبدالله خان رسانیدند و حسب الحکم ، تمام آن جمع را به صَمصام ظفر انتقام یعنی تیغ بیدریغ گذرانیدند. و دربار? خواجم قُلی که به پادشاه خدمت کرده بود ، اِکرام خُسروانه و اِنعام شاهانه به ظهور آورده مَحسود اَقران خویش کرده به جانب میمنه و غرجستان باز گردانید. بلی ! پادشاهان ظالم از هر قوم و فرقه ای که باشد ، زورمندان قوم را از بین میبرد ، تا بر مردم بیچاره آزادانه حکومت کند.
امروز قوم بلوچ که در شهر های سرپل ، اندخوی و میمنه در گذر های داخل شهر سرپل که به نام بلوچ خانه یاد میشود ، زندگی دارند. رسم و رواج ، طرز تَفکّر و اندیشه های اجتماعیشان از طرز تفکّر و اندیشه های ازبکهای منطقه چندان فرقی ندارد ، به ازبکها دختر داده و از ایشان دخترها به زنی گرفتهاند و به زبان ازبکی تکلّم میکنند و مناسبات اجتماعیشان با ازبکها کاملاً صمیمی است و از زندگی شهر نشینی و تحصیل علم و معارف و حیات مُتَمَدّن بهرهمند ان دو در حقوق شهروندی با یکدیگر مساوی میباشند.
از مو سفیدان و شخصیتهای مُتنفّذ قوم بلوچ که چهل _ پنجاه سال پیش در سرپل زندگی داشتند:میرزا بدل خان ، بوری ارباب ، حاجی محمد قل مشهور به شمشیر خان، حاجی عبدالحفیظ ، بای نظر بای ، استا نور محمد ، عبدالصمد ده مَرده ، حاجی قاری عبدالرسول ، ملا خدای نظر ، ذاکر ارباب مشهور به ذاکر مِشر ، حاجی رحمن قل ، ملا حضرت قُل ، غفور ارباب ، حَسن بای تجار باشی ، عبدالعزیز بای ، محمد صدیق بای ، محمد حلیم بای ، حاجی قادر جان ، صوفی محمد یوسف ، میرزا محمد علی و از فرزندانشان مولوی عبدالحکیم شهید ، عبدالستار گلشنی ، ملا عبدالله ، میرزا محمد نعیم، محمد یونس نو اندیش ، محمد یونس رسولی _ رئیس اطلاعات و کلتور فعلی ، حبیب الله خان کمیسار ، عبدالصمد ارباب شهید ، ملاخدای قُل آخوند ، عُمَر قُل بای ، حاجی چاری بای ، حاجی حبیب الله بای ، حاجی هاشم بای ، حاجی کمال قریه دار ، محمد قیوم بای ، میرزا محمد هاشم ، محمد یحیای حفیظی ، قاضی ثُریّا _ سناتور فعلی ، حاجی محمد عُمر، ملا محمدی چپن فروش ، حاجی غلام سخی بای ، مرحوم پیغمبرقُل معلم ، محمد مُنیر حفیظی ، حاجی محمد یعقوب ، حاجی نبی قُل بای ، محمد یوسف اوچقون ، انجنیر غلام محمد و ده ها صاحب رسوخ دیگر را میتوان نام گرفت.
همچنین بلوچ هایی که از سر زمین اصلی شان به سوی شمال و شرق مهاجرت کرده در مناطق دری زبان افتادند ، زبان دری (فارسی) زبان مادری شان شد مانند بلوچ های سوزمه قلعه و بغاوی و خوب آباد که همزمان با مهاجرت شان به این مناطق به زبان فارسی دری گرایش پیدا نموده و زبان اصلیشان فارسی گردیده است از جمله اینها میتوان به بلوچهای سوزمه قلعه اشاره نمود که در تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و نظامی سرپل نقش تأثیر گذاری داشتند. رهبری بلوچهای سوزمه قلعه در قبل از انقلاب به دست الحاج غلام رسول خان کمالی بود که به همراه عده ای دیگر از محاسن سفیدان این قوم را رهبری مینمودند. و بعد از انقلاب هم کمیته نظامی در سوزمه قلعه حاکم شد و مجاهدین قدرت را به دست گرفت که هنوز هم دلاوریها و رشادتهای مجاهدین بلوچ سوزمه قلعه نقل محافل در سرپل و سایر ولایات میباشد.
از جمله افراد معروف در ولایت سرپل از بلوچ های فارسی زبان می توان به غلام صدیق کمالی سابق ریاست مالی و اداری ولایت سرپل، ذوالفقار کریمی بلوچ رئیس امور بین الملل سازمان محیط زیست افغانستان،الحاج سلطانی بلوچ، مدیر مجلس ولایت، و تعدادی زیادی از کارمندان و مسولین ولایت سرپل از بلوچ های فارسی زبان می باشند.
تعداد زیادی از این بلوچ ها در کشورهای ایران و پاکستان مهاجر هستند که دارای صدها دانشجو در دانشگاههای ایران و صدها عالم دین که در حوزه های علمیه در حال درس خواندن و یا در حال تدریس در حوزه های علمیه می باشند
آداب و رسوم مردمان بلوچ سوزمه قلعه قرابت زیادی به پشتون ها دارند. آنها حتی در تلفظ واژهها بسیاری از واژه های پشتو را فارسی تلفظ میکنند. عده زیادی از بلوچهای فارسی زبان در ولسوالی شولگره ولایت بلخ، ولسوالی علی آباد ولایت کندز، ولسوالی کجران ولایت دایکندی، ولسوالی ناوه میش ولایت هلمند، و .... ساکن هستند.
و گروهی که به مناطق پشتون نشین ساکن شدند ، زبان مادری شان پشتو گردید. بلوچ های پشتو زبان که در قریه های سرپل زندگی دارند از آن جمله اند که موسفیدان و صاحبان رُسوخ شان حاجی محمد غوث ، حاجی محمد سرور ، حاجی مجنون ، حاجی محمد انور ، حاجی غلام حیدر و از فرزندان شان ملا عبدالله ، ملا دلبر ، محمد امین معلم ، ملا محمد حُسین ، گل محمد بای ، الّو بای ، عبدالوهّاب و ده ها بلوچ پشتو زبان دیگر میباشند.
در بار? بلوچ ها و سر زمینهای شان و در خصوص دین ، مذهب و خصوصیات زندگی شان در اکثر تاریخ ها و کُتُب جغرافیه مطالب زیاد پیدا میشود که در کتابهای دایرة المعارف بزرگ اسلامی ، جلد 12 چاپ سال 1383 ش ( صفح? 501 تا 525 ) و دانشنام? جهان اسلام جلد 4 چاپ سال 1369 ش (صفح? 96 تا 146 ) و لغتنام? دهخدا ، ماد? بلوچ و دیگر دایرة المعارف ها مطالب فشرده و دقیق موجود است.
92/2/28::: 7:27 عصر |
توسط : عبدالقادرکمالی
نظر ()